درباه اتحاد آفریدگار با آفریده ها سخنان بسیاری گفته شده است. در نگره تحلیل فلسفی امیرمومنان امام علی(ع) به چگونگی این اتحاد توجه داده شده است.
البته باید توجه داشت که چگونگی و نیز سطح مرتبه اتحاد میان محمول و موضوع را ، همان محمول تعیین می کند، نه موضوع؛ زیرا این محمول است که مشخص می کند چه سطح از ارتباط و اتحاد میان محمول و موضوع است. با نگاهی با انواع اتحاد می توان دریافت که اتحاد میان خدا با صفات خویش یا با افعال خویش چگونه است. برای فهم این مطلب باید توجه داشت که اتحاد میان موضوع و محمول می تواند به شکل سه گانه زیر باشد:
اتحاد ذاتی: زید ناطق؛ در این جا نطق به عنوان مقوم ذات و ماهیت انسان مطرح است؛ زیرا این نطق است که انسان را از دیگر انواع حیوان جدا می سازد؛
اتحاد وصفی: زید عالم؛ در این جا علم صفت انسان است که می تواند ملکه او شود، ولی در حال جزو مقومات ذات و ماهیت انسان نیست؛
اتحاد فعلی: زید ضارب؛ در این حالت ضرب فعلی است که انجام می شود و تمام و باقی نمی ماند.
اتحاد خدا با مخلوقات هستی را باید از قبیل اتحاد فعلی دانست؛ اما از آن جایی که فعل خدا از خدا جدا نمی شود، برخلاف انسان، نمی توان گفت که آفریده ها فعلی است که خدا انجام داده و تمام شده است؛ بلکه یک اتحاد در سطح وصفی ملکه بلکه مقوم ذات میان آنها است؛ زیرا معیت الهی(حدید، آیه 4) با هر آفریده ای، مانند معیت نطق است برای انسان، به طوری که اگر معیت الهی نباشد، وجودی برای آفریده و اشیاء باقی نمی ماند. بنابراین، اتحادی که میان خدا با خلق است، یک اتحاد در سطح ذاتی آن چیز است که همه حقیقت وجودی آن چیز را شکل داده است؛ اما این گونه نیست که هر چیزی همه حقیقت خدا را با تمام کمال داشته باشد، بلکه هر چیزی به میزان ظرفیت وجودی خودش از کمال وجودی خدا بهره می برد. بنابراین، خدا هر هر چیزی داخل است و حقیقت آن چیز را شکل می دهد، ولی این گونه نیست که امتزاجی رخ داده باشد؛ چنان که امیرمومنان امام علی(ع) می فرماید: داخل فی الاشیاء لا بالممازجة و خارج عن الاشیاء لا بالمباینة ؛ خداوند داخل همه چیز است نه به آمیختگی و خارج از همه چیز است نه به جدایی» (نهج البلاغه، خطبه اول)
پس اتحاد میان آفریدگار با آفریده هایش در چنین سطحی از اتحاد است که در قرآن از آن به «وجه الله» یاد می شود؛ این وجه الله همه هستی چیزی را شکل می دهد و از نظر قرآن این وجه الله یعنی جهت الهی است که حقیقت هر چیزی است و همان نیز تنها باقی و برقرار است؛ اما آن جهت دیگر یعنی «غیر وجه الله» هیچ وقت حقیقت نیافته و وجود نداشته است، بلکه هماره فانی بوده و خواهد بود. پس هم اکنون نیز آن جهت دیگر، فانی(الرحمن، آیات 26 و 27) و هالک(قصص، آیه 88) است.